loading...
پاتوق دختر پسرای ایرونی

5

admin بازدید : 53 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

یــه بـار هـم مـاشـیـن و بـرداشـتـیـم و بــا بـچـه هـا رفـتـیـم بـیـرون….
حـالا صـدای ضـبـط تـا آخـر زیـاد هـمـه هـم داشـتـیـم مـی رقـصـیـدیـم تـو مـاشـیـن,خـلاصـه یـهـو یــه افـسـرِ جـلـومـون رو گـرفـت گـفـت بـزن بـغـل…
مـنـم به بـچـه هـا گـفـتـم ادای ایـن بـچـه بـاحـالا و بـا مـعـرفـتـها رو در بـیـاریـن بـیـخیال شـه جـریـمـه نـکـنـه 
خـلاصـه پـلـیـسـه گـفـت ایـن چـه وضـع رانـنـدگـیـه؟ 
مـاشـیـن بـایـد بـخـوابـه پـارکیـنـگ!!!
یــهـو مـنـم کـف و تـف قـاطـی کـردم گـفـتـم مـیـدونـی مـن کـیـم؟؟؟ 
اصـلا حـواسـت هـسـت بـا کـی داری حـرف مـیزنـی؟
بـگـم کـیـم ؟؟؟
بــــــگـــــم؟؟؟
رفیـقام هـم اومـدن جـلـو دهـنـمـو گـرفـتـن گـفـتـن بـیـخـیـال نـگـو بـهـش گـنـاه داره اخــراج مـیـشه….
افـسـره هـم رنـگشـو بــاخـت و آب دهـن قـورت داد گـفـت: نـه نـمـیـدونـم, بـبـخـشـیـد شـمـا کـی هــسـتـیـن؟؟؟
مـنـم بـا یـه صـدای خـسـتـه بـش گـفـتـم: 
مــن یــه پــرنــدم ,آرزو دارم تـــو بــاغــم بــاشــی…مــن یــه خــونــه ی سـرد و تــاریــکــم…
(بـچـه هـا هـم دس مـیـزدن)
هـیـچـی دیـگ هـمـگـی دور هــم بـا افـسـره کـلـی خـنـدیـدیـم و گـفـت بـاهـاتـون کـلـی حـال کـردم بـچـه هـای بـاحـالـی هـسـتـیـن
آخـر سـر هـم ۵۰ تـومـن جـریـمـه شـدیـم و مـاشـیـن هـم رفـت پـارکـیـنـگ و بــانـدهـاش هـم بـاز کـرد و خــودمـون هـم بـردن تست اعـتـیـاد دادیـم و هــمـه چــی بـه خـیـر و خـوشـی تـمـوم شـد!!!!

4

admin بازدید : 83 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

دو تا پیرمرد داشتن با هم قدم می زدن و 20 قدم جلوتر هم همسرهاشون کنار هم به آرومی در حال راه رفتن بودن…
پیرمرد اول: «من و زنم دیروز به یه رستوران رفتیم که هم خیلی شیک و تر تمیز و با کلاس بود، هم کیفیت غذاش خیلی خوب بود و هم قیمت غذاش مناسب بود.»
پیرمرد دوم: «اِ… چه جالب. پس لازم شد ما هم یه شب بریم اونجا… اسم رستوران چی بود؟»
پیرمرد اول کلی فکر کرد و به خودش فشار آورد، اما چیزی یادش نیومد.
بعد پرسید: «ببین، یه حشره ای هست، پرهای بزرگ و خوشگلی داره، خشکش می کنن تو خونه به عنوان تابلو نگه می دارن، اسمش چیه؟»
پیرمرد دوم: «پروانه؟»
پیرمرد اول: «آره!»
بعد با فریاد رو به پیرزنها: «پروانه! پروانه! اون رستورانی که دیروز رفتیم اسمش چی بود؟!»

3

admin بازدید : 49 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)
تفاوت سوال کردن دخترا و پسرا در مورد دوستشون که یه ماشین جدید خریده:
دخترا :-ماشینت چه رنگیه؟ -عروسک چی توش آویزون کردی؟
پسرا :ماشینتو اسپرت کردی؟ میخوایم بریم شمال دویستا سرعتو راحت پر میکنه؟

2

admin بازدید : 69 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)
دیــگــه نـمـیشـه بـه پـسـرا چـشم غـره بـری
.
.
.ایـنـقـد زیـر ابـرو بـرداشـتن و مـوهـاشـونـو رنـگ کـردن،مـیتـرسـم فـردا دسـتِ مـامـانـشـونـو بـگـیـرن بـیـارن جـلـو درِ خـونـمـون بـگـن:
مـامـان ایـن بـود بـهم چـشـم غـره رفـت تـو کـوچـه شـایـدم بـزنـن زیـرِ گـریـه
دخـتـرا کـجـان تـا پـرچـمارو بـبـرن بـالا؟؟؟

1

admin بازدید : 53 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)
وضعیت من در ماه مبارک رمضان : !!! هر کی لایک نکنه مدیونه !!!
ساعت 3 صبح : خوردن سحری ( 2 بشقاب سرریز برنج همراه مخلفات )
ساعت 3 تا 10 صبح : خوابم بیدارم نکن گناه دارم !!!
ساعت 10 صبح تا 1 ظهر : در حال نگاه کردن سریال !!!!
صاعت 1 تا 3 ظهر : خوابم اما احساس گرما میکنم نمیدونم چه اتفاقی افتاده !
ساعت 4 ظهر : در یک اقدام ضربتی موفق به روشن کردن کولر میشم !
ساعت 4 تا 5 و 35 دقیقه : زیر کولر خوابم بیدارم نکن !!!!
ساعت 5 و 35 دقیقه تا 7 : تو اینترنت دارم برای درسم تحقیق میکنم !
ساعت 7 تا 8 و نیم : اغما !!!
ساعت 8 و نیم : دور از جون مثل گاو میخورم !
ساعت 8 و نیم تا 9 : نماز صبح و ظهر و شبم رو میخونم !
ساعت 9 تا 12 : فیلم نگاه میکنم !!
خداوکیلی اگه یه ذره هم شبیه منی لایک کن !

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 38
  • آی پی دیروز : 15
  • بازدید امروز : 32
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 467
  • بازدید کلی : 2,708